مرا اينگونه باور کن...
کمي تنها،
کمي ساده و پاک،
خدا ديگر کجا رفته...؟
نمي دانم مرا آيا گناهي هست...
که شايد هم به جرم آن ،
طعم درد هست...
--------------------------------------------------------
شبانه با من بخوان شعر جدایی را
به یاد آور فقط یک بار تو روز آشنایی را...
بخوان از وا ژه های تلخ پرواز و رهایی را
که من طاقت ندارم درد سخت بی صدایی را...
حضور من با تو در خاطرات تا ابد با قیست
---------------------------------------------------
اهل شعرم
اهل تنهایی و درد…
پیشه ام فریاد است???
صادراتم شادی....
وارداتم غم و درد....
دوستانی دارم....
سردتر از سردی برف.....
گاه گاهی یخشان میشکند......
گاه گاهی دلشان میسوزد......
ولی از روی ترحم...
سرزمینی دارم مردمانش همه دوست...ولی از روی ریا...
......برچسب : نویسنده : gatch بازدید : 194