سير تحول و ويژگيهای معماری ميرميران

ساخت وبلاگ

سير تحول و ويژگيهای معماری ميرميران


    تحولات معماري ميرميران را بايد در زمينة تحولات و گرايشات معماري معاصر ايران طي هفتاد سال گذشته دنبال كرد : از اوايل دورة سلطنت پهلوي و ورود و رواج راه و سرم جديد زندگي ،  از جمله معماري مدرن ، تلاش براي حفظ هويت و ايجاد پيوند با گذشته ، همواره و به موازات تسلط و گسترش روز افزون ارزشها و شيوههاي نوين ، يكي از دلمشغوليهاي مهم معماري معاصر ايران بوده است . دامنة اين تلاشها ، كه در ابتدا با رجوع به معماري قبل از اسلام ، به ويژه در طرح بناهاي حكومتي ، آغاز شد و بعدها جاي خود را به ميراث معماري اسلامي ، از جمله در بناي مقابر مشاهير ايران داد ، از اواخر دهة چهل ، همزمان با رواج پست مدرنيزم در غرب ، با كارهاي بعضي معماران ، بويژه معماران ، بويژه نادر اردلان و كامران ديبا ، گسترش بيشتري يافت . پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 ، و در زماني كه پست مدرنيزم در غرب در اوج بود ، اين گرايش پنچاه ساله و توجه و تأكيد بر « زمينه » و « تاريخ » ، با هدف احياي فرهنگ ايراني ـ اسلامي ، كوشش براي احراز هويت از مسير گذشتهگرايي ، براي مديد به گرايش مسلط در معماري ايران تبديل شد .
    ميرميران هم كه معماري گذشته را بسيار خوب ميشناسد از اين گرايش متأثّر بوده و برداشت خاص و ناشي از عشق و احترام او به ميراث ارزشمند معماري گذشته ، و تعهدي كه از نظر او معماري امروز آنها در تداوم آنها به عهده دارد ، از انگيزه هاي بسيار مؤثر در شكل گيري معماري او در بخشي از دورة فعاليت حرفه اي دهسالة اخيرش بوده است . برجسته ترين و مهمترين اثر اين دوره از فعاليت ميرميران ، طرح مجموعة فرهنگستانهاي ايران است .
    ميرميران در اين طرح ، با تكيه بر الگوها و مفاهيم بنيادين معماري گذشته نشان داد كه ، بدون نياز به تقليد و تكرار عناصر آشنا و ظواهر معماري گذشته ، مي توان به يك معماري با هويت مستقل ايراني دست پيدا كرد و با اين كار تحول مهمي را در معماري معاصر ايران به وجود آورد .
    از اين پس در كوشش ميرميران براي ايجاد پيوند و بهره گيري از ميراث گذشته حركتي مستمر از « صورت » به « معني » ، يا از « فرم » به « مفهوم » به چشم مي خورد : اگر در طرح بناهاي فرهنگستانهاي جمهوري اسلامي ايران و مجموعة ورزشي رفسنجان ، اين الگوها و فرمهاي معماري هستند كه وسيلة پيوند باگذشته اند ، در طرح كتابخانه ملي و موزة ملي آب ايران ، تداوم گذشته با تكيه بر مفاهيم و مضامين تاريخ و فرهنگ گذشته تحقق مي يابد . در واقع اين حركت كه حاصل رهايي از قيد «فرمها و الگوها»ي گذشته بوده ( و در كارهاي بعدي او نيز از جمله در طرح كتابخانه ملي ژاپن در كانساي و ساختمان مركزي بانك توسعه صادرات ايران و . . . ادامه پيدا كرده است ) ، به دنبال و همراه با فروكش كردن گرايشات پست مدرنيستي در غرب ، توجه و تأكيد بر «فضا» به عنوان جوهر اصلي و مهمترين موضوع معماري ، براي ميرميران امكان ايجاد ارتباط با تحولات جهاني و مشاركت او در تلاش معماران پيشرو براي خلق و ابداع فضاهاي تازه و بديع فراهم كرده است .
    اين تحول در معماري ميرميران كه آشنايي و همكاري كوته او با بهرام شيردل در سال 1374 نيز در شكل گيري آن مؤثر يوده است ، از سوي بعضي نقطة ضعف او شناخته شده است . اما به نظر ما نه نقطة قوت كارهاي ميرميران تكية او بر الگوها و فرمهاي تاريخي است ، و نه نقطة ضعف او رها كردن آنها ( و تكيه بر مفاهيم و مضامين ، آنچنانكه خودش مي گويد ) : تأثير پذيرفتن و همسو شدن گرايشات و تحولات جامعه و جهان ، در تمامي عرصههاي فرهنگ و اجتماع ، طبيعي و ناگزير است .
    ويژگي و مشخصة اصلي ميرميران ، توانايي او در خلق فضاهاي بديع و محسور كننده ، تأثير قوي و آني و به يادماندني آثار او بر بيننده است و مقدمه  قبل تأثير ناشي بر هر بحث و تحليل و استدلال . شايد اين تاثير از ويژگيهاي فرمال كارهاي او باشد : سادگي بيان ، صراحت در طراحي, وضوح در توضيع فضاي و ارتباطات ( چنانكه هيئت داروان مسابقة فرهنگستانها اعلام كردند ) ، و به آنچه كامران افشار نادري ـ به درستي در طرح بناي فرهنگستانها تشخيص داده ، و به نظر ما در مورد همة كارهاي او صادق است : « تبديل كاركردهاي متعدد به مفاهيم فضايي هندسي و بسيار مشخص و ايجاد يك ايدة محوري بسيار بارز و قوي « كه لازمه هر اثر با ارزش هنري است » و يا «حذف كامل زوايد و عناصر علي السويه و جوهرگرايي و خلاصه كردن معماري به عناصر اصلي ( كه از خصوصيات بارز فرهنگ معماري معاصر است ) ، » و يا « تبديل كاركردها و فعاليتهاي عادي مثل ورود ، حركت ، مكث ، صعود ، گردهمايي و . . . به مراسمي شكوهمند و لحظاتي معني دار از زندگي و خلق فضاهايي متناسب با آنها » .
    ترديدي نيست كه صراحت و سادگي و خوانايي و تركيبهاي حجمي چشمگير و جسورانه ، از صفات بارز و برجستة كارهاي ميرميران هستند . اما اينها به تنهايي  نمي توانند موجد اين تأثير فوق العاده باشند . به نظرما در كار او « آني » هست كه با كلام چندان قابل توضيح نيست : هر چند همه ، بنا به عادت ، و شايد چون وسيلة ديگري نداريم ، مي پنداريم كه امور و پديده ها بايد از راه زبان و كلام به ادراك بيايند و منتقل شوند ، اما همة ما اين تجربه را نيز داريم كه به هنگام بروز بعضي احساسها و عاطفه ها ، يا ديدن يك تابلوي نقاشي ، شنيدن قطعه اي موسيقي و در مواقعي بسيار نادر ديدن بنا ( مثل هشت بهشت ، پل خواجو ، و . . . تقريباً همة آثار لوكوربوزيه ، بعضي كارهاي ميس وندررو ، و . . . ) احساسي به انسان دست مي دهد كه زبان و كلام قادر به توضيح آن نيست : احساس روبرو شدن با جهاني با شكوه و پر از راز و ابهام و اسرار ، همان احساسي كه گاه ديدن چشم انداز بديعي از دريا ، كوهستان ، و يا كوير نيز ايجاد مي كنند ، تجربة نادر وصل شدن به جهان بي زمان و بي مكان . . . .
    اين ويژگي در همة كارهاي ميرميران وجود دارد . ارتباطي هم به بزرگي و كوچكي و زيادي ارتفاع بنا ندارد . همة آنها ، حتي آنها كه مثل بناي فرهنگستان «ايراني» نيستند نيز ، بيش از آنكه آينده را پيش چشم بگذارد ، احساسي از تاريخ و گذشته هاي دور را ـ به معناي وسيع كلمه و نه فقط تاريخ خاص ايران و ايراني ـ و احساسي از فضاي بي زمان و مكان را منتقل مي كنند .
    در اينجا سير تحول و ويژگي كارهاي ميرميران را در چند طرح او دنبال مي كنيم ، اما جاي آن هست كه مجموعة آثار او به عنوان مشخصه هاي دورة مهمي از تحول معماري معاصر ايران از سوي اهل فن و صاحبنظران ، با نگرشي علمي و تحقيق و به دور از عرصة تنگ و بستة مصالح صنفي و حرفه اي ، به طور گسترده نقد و بررسي شود .

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gatch بازدید : 738 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391 ساعت: 1:52