تازه ها

ساخت وبلاگ

ديدي وقتي خيلي حرف داري ، يادت ميره از كجا شروع كني ؟ تازه مثلا داري يه چيزي تعريف ميكني كه يه چيز ديگه يادت مياد و ، مي پري توي حرف خودت و اون چيز تازه رو تعريف مي كني. حالا حكايت منه. كلي حرف دارما اما يادم ميره از كدوم بگم و از كجا ...

۱. توي اين شماره شهرزاد هم اسم وبلاگ من توي گزارش جشنواره وبلاگ نويسي مادرانه ، نوشته شده. قبلا كه گفته بودم از بين بيش از ۳۰۰ وبلاگ ارسالي ، وبلاگ من جزء ۲۰ وبلاگ برتر شناخته شده.

۲. بلاخره به آتليه رفتم و عكس هاي دو سالگي رو گرفتم .

۳. مامان مي خواد عكس من رو بفرسته جشنواره عكسخند شهرزاد.

۴. براي اولين بار سوار هواپيما شدم و توي آسمون پرواز كردم.

۵. پيتزا چه طعم خوبي داره .

۶. موهام روبرای اولین بار کوتاه کردم .

۷. عمو پونك (پورنگ) و تخته وايت برد(بابا ديروز برام خريده) رو خيلي دوست دارم.

۸.نيـــــما ، هــر روز شيرين تر از ديــــروز ... اين شعار مامان منه. به استناد حرف هايي كه ميزنم و نبوغي كه از خودم در درك مسائل نشون مي دم مثل :

 مامان: نيما ، ني ني آتيش روشن كرده.

نيما: واي واي ني ني آشيت روشن كردي ... برو به بابات بگو يه سطلي بياره آب بريزه آشيتا خاموش بشه...

.....................

صحنه داخلي ، پاركينگ خونه مامان جون

من و مامان منتظريم بابا در ماشين رو ببنده بريم خونه مامان جون

نيما: بريم مامان

مامان: صبر كن بابا بياد

نيما : با حرص يه نگاه به سمت بابا و نازك كردن پشت چشم و يه اخم دلنشين . بعد در حالي كه سرش و چشمش رو پايين مي اندازه و دستش رو تكون ميده همراه با با تحكم :

زودتر !

.....................

يه عالمه صحنه جالب ديگه هم بوده كه درست و حسابي يادم نمياد...

 

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gatch بازدید : 375 تاريخ : دوشنبه 19 فروردين 1392 ساعت: 19:29