فرمهاي مركب عمدتاً به ساختمانها ويا بخشهاي اصلي از ساختمانها اطلاق ميشود كه در اين مبحث مورد بررسي قرار ميگيرند. فرمهاي مركب الزاماً از تلفيق و تركيب چند فرم ساده شكل گرفتهاند. اين فرمها در طول تاريخ وتكامل معماري،در ضمن آن كه در ارتباط با نحوه و تعداد بكارگيري فرمهاي ساده به تكامل رسيدهاند هر فرم ساده نيز در فرآيند تاريخي به اشكال متكامل فرد كاملتر خود دست پيدا كرده است . بنابراين از آنجائي كه هر فرم مركب ممكن است از چند فرم ساده تشكيل شده باشد ،در نتيجه دستهبندي فرمهاي مركب را با توجه به عناوين زير انجام ميدهيم.
1.تخت-منار
در مورد تخت و منار قبلاً به صورت جدآگانه اشاره شد ،ليكن اين دو فرم ساده در تركيب با يكديگر نيز به اشكال متفاوت و كاملتري دست پيدا كردهاند زيگورات نمونهاي از اين فرم مركب است كه تلفيقي از ايدة تخت-منار را دربردارد.
تخت اشاره به سطح وسيعي ميكند كه به صورت معمول در موقعيتي نسبتاً بالاتر از زمين طبيعي قرار دارد و منار كه ايدة ارتفاع را در مقياسي فراانساني در بردارد،در تلفيق با يكديگر به نحوي بسار خلاقانه فرم يك زيگورات را بوجود آورند . معبد چغازنبيل همانگونه كه اشاره شد نمونه بارز از تلفيق اين دو فرم ساده است . تغيير شكل و تحولي كه به منظور ايجاد ابعاد و مقياسهاي فراانساني ،يك صفه ساده نظير محرابهاي آتش در پاسارگارد را تبديل به برج آتش فيروزآباد،گنبد زردتشت و يا معبدچغازنبيل ميناميد،كاملاً قابل ملاحضه و مطالعه در شناخت بهتر دگرديسي و تحول فرمها ميباشند.
بناي گنبد قابوس (اواخر قرن چهارم هجري) نيز تلفيقي از همين دو ايده كه در اينجا به صورت طبيعي از تپه موجود به عنوان صفه استفاده شده و منار اين بنا بر روي آن قرار گرفته است. در اين مورد مقبرة كورش در پاسارگارد يك نمونه استثنايي و پيچيدهتر در استفاده از عوامل فوق است .يعني به رسم ايده مقابر پادشاهان ايراني در دل كوهها كه شاهد انواع آن در دورة مادها نيز ميباشيم،در دشت صاف پاسارگارد زيگوراتي كه تلفيقي از فرمهاي اشاره شده ميباشد ،براي ايجاد ارتفاع بوجود آمده و به جاي آنكهفضاهاي مورد نياز داخل فرم زيگورات تأمين شود،اين بار بهمنظور افزايش مقياس ساختماني در بالاي آن براي مقبره كورش قرار گرفته است . در اين ارتباط سطح نهايي تخت از طريق فرم زيگورت در ارتفاع بالاتري قرار گرفته كه موفقيت بناي مقبره را تعيين مينمايد .
2.تخت-ايوان-تالار
در اين بحث به نحوه تلفيق و تحول عناصر مركب تخت،ايوان،و تالار اشاره ميشود. هنگامي كه به تالار در دره حسنلو اشاره كرديم موفقيت فضاهاي سرپوشيده را در مقابل تالار با روزنههاي نسبتاً كم ملاحضه كرديم كه اولين ايدههاي جايگاه ايوان در تلفيق با تالار ارائه مينمايد تلفيق ايوان و تالار ،تلفيق بسيار عمده در ايجاد فرمهاي مركب ميباشند ويژگيهاي اقليمي،ايجاد سلسله مراتب فضايي-عملكردي،تلفيق احجام پر و خالي و بسياري مسائل زيباييشناسانه تلفيق اين دو فرم ساده را بسيار مطلوب و كاملاً متداوال نموده است .
يكي از سادهترين تلفيق سه عنصر مذكور را ميتوان در تالار پذيرايي كورش در پاسارگارد مشاهده كرد . در اين كاخ سه فرم سادة تخت،ايوان و تالار به شكلي متكاملتر نسبت به فرمهاي قبلي به كار گرفته شدهاند،تخت فرمي است كه در معماري دوره هخامنشي به عنوان يك فرم اصلي عمده در ساختمانها استفاده شده است،در دورههاي بعد به همان عموميت قابل مشاهده است .دو ايوان اصلي با ابعادي كشيده و كاملاً اغراقآميز در مقابل تالار و به عنوان پيشفضاي براي تالار در بالاي تخت مشاهده ميشود . تالار در بين دو ايوان مذكور و با ستونهاي در رديفهاي مرتب و منظم شكل يافته است . همين فرم مركب را در تخت جمشيد با اشكالي متكاملتر و پيچيدهتر ملاحضه ميكنيم. كاخ آپادانا واقع در تختجمشيد تلفيقي از سه ايوان،تالار،تخت و فضاهاي جنبي قابل ملاحضهايست كه در مقابل ايوان غربي فضاي تخت به صورت يك ايوان سرباز و با ديد بسيار زيبا به سمت دشت قرار دارد .پلهها از سطح زمين معمولي كه نسبت به دشت موجود خود تخت مرتفعي محسوب ميشود،به محل تخت و تالار متصل شده ،و با شيوة كاملاً تكامليافته و به صورت عنصري نمادين در مقابل اين مجموعه مركب قرار گرفتهاند. ستونها در اين بنا به صورت تكامليافتهتري نسبت به ستونهاي تالار پذيرايي كورش در داخل ايوانها و تالار شكل يافتهاند. كليه ايوانها در اين مجموعه به شكل فرمهاي مركب و داراي سقفهاي مسطح ميباشند كه همانگونه كه اشاره شد از ويژگيهاي ايوان در دورة هخامنشي هستند.
3.ايوان-چهار طاق
در اينجا به انواعي از فرمهاي مركب اشاره ميشود كه از تلفيق ايوانهاي طاقي دوره اشكاني ،ساساني و يا دروههاي ديگر با چهارطاق استفاده ميشده است.
سادهترين اين فرمها- همان كونه كه اشاره شد- كاخ معروف هترا مربوط به دوره اشكاني است، كه بك ايوان طاقدار عظيم بخش عمده اين كاخ را نشان ميدهد.
نمونهاي ديگر كه شكل متكاملتري را ارائه ميدارد ايوان خسرو(ايوان مدابن يا طاق كسري) شاپور 272-241 ميلادي، كه يك ايوان اصلي طاقدار به ابعاد حدوداً (42×25)متر فضاي اصلي ومركزي اين مجموعه رابه وجود آورده ودر اطراف آن فضاهاي بسته در مقياسهاي نسبتاً كوچكتر و با همان شكل طاقي قرار گرفتهاند. اين ايوان كهدر مقياسهاي نسبتاً كوچكتر و با همان شكل طاقي قرار گرفتهاند.اين ايوان كه در مقياس به صورت كاملاً مبالغهآميزي است در ناحيه مركزي بنا و به صورت عمقي به كار گرفته شده است كه كاملاً متفاوت با نحوه به كارگيري ايوانها در بناهاي هخامنشي است كه به صورت كشيده و در مقابل تالار اصلي استفاده ميشده است.اين شكل از استقرار ايوان بعدها در مساجد نيز به كار گرفته ميشده است. اين شكل از استقرار ايوان بعدها در مساجد نيز به كار گرفته شده. از سادهترين انواع تلفيق ايوان و چهار طاق ميتوان از كاخ دامغان منسوب به اواخر دوره ساساني نام برد كه تلفيقي زيبا و بسيار ساده از يك ايوان و چهارطاق ميباشد. ايوان مذكور در امتداد و هم اندازه چهارطاق بوده كه صرفاً از كشيدگي بيشتري به نسبت به چهارطاق برخودار است. نگهدارندههاي طاق به صورت ستونهايي گرد از ديواره اصلي بنا جدا شده و شكل زيبايي را به وجود آوردهاند كه شكلي تكامليافتهتر و ظريفتر نسبت به ايوانهاي اوليه ميباشند و ستونهاي چهارطاق نيز از ديوارهاي حاشيهاي جدا شده و بهشكلي زيبا گنبدي را بر روي خود قرار دادهاند.
همين شكل كه ايواني طاقدار را در مقابل چهارطاقي با گنبد قرار داده است از اركان اصلي مساجد در دورههاي بعد ميشود كه در آن مقياس چهارطاق و گنبد به نسبت ايوان از ابعاد و اندازهاي بزرگتر برخودار شده است. همين شكل از تلفيق ايوان و چهارطاقرا كه در پلان كاخ دامغان ايوان نقش عنصر غالب و اصلي را ايفا ميكند در كاخ بيشاپور(شاپور اول ساساني)ملاحضه ميكنيم كه در آن چهارطاق با ابعاد مبالغهآميز و گنبد مرتفع عنصر اصلي شده و ايوانها كه نقش ورودي را ايفا مينمايند با ابعادي كوچكتر در موقعيت مركزي و در اطراف آن قرار گرفتهاند.
تلفيق ايوان و چهارطاق در دوره ساساني به اشكال پيچيدهتر و متكاملتري دست مييابد كه بسيار حائز اهميت بوده و مبناي الهام براي استقرار و انتظام فضاهاي متعدد و عناصر مركب در پلانهاي پيچيدهتر دورههاي بعد ميشود.
كاخ اردشير بابكان در فيروزآباد(241ميلادي224)نمونهاي از تلفيق ايوانهاي طاقدار متعدد و چهارطاقهاي گنبدي ميباشد،در اين كاخ عنصر ديگري به نام حياط نيز كه هنوز به نسبت فضاهاي اصلي نقش فرعي را دارا ميباشد،معرفي شده است كه بعدها داراي نقش بسيار اصلي در نحوه استقرار و سازماندهي فضاهاي يك بنا ميگردد.شكل بسيار كاملتر و زيباتر از تلفيق ايوان و چهارطاق را در كاخ ساساني سروستان مربوط به بهرام گور(438-421 ميلادي) كه از لحاظ مقياس كوچكتر از كاخ اردشير در فيروزآباد است،ليكن از لحاظ فرمهاي گرفته شده بسيار پختهتر است،ميتوان ملاحضه كرد. ايده ايوان كه عملاً طاقي را بر روي پلاني مستطيل متجلي مينمايد دراين كاخ به صورت تالارهاي بسته و با ابعادي كشيده استفاده شده كه نظير آن را در كاخ دامغان ليكن با ظرافت بسيار بيشتر ميتوان مشاهده كرد استفاده شده است.طاق بر روي جفت ستونهايي بسيار ظريف و با فاصلهاي نسبت به ديوارهاي قطور اصلي قرار گرفته است و چهارطاق اصلي نيز كه تالار اصلي را به وجود ميآورد،با گنبدي بسيار زيبا بر روي مربعي با ديوارهاي كار شده قرار گرفته است.همين گنبد را در اين كاخ در مقياس كوچكتر ملاحظه ميكنيم كه بر روي چهارستون ظريف و با فاصلهاي نسبت به ديوارهاي اطراف قرار گرفته است .فضاهاي طاقدار به آن صورت كه در اين كاخ بكار رفتهانداشكال بسيار تكامل يافته ميباشند كه بعدها كمتر نظير آن استفادهشده است و فضايي غنيتر و پيچيدهتر را با توجه به نمونههاي اوليه ايوانها ارائه ميدارد (رجوع شود به شمارة 14).
نمونههاي كه از فرمهاي مركب ارائه شد ،اولين و سادهترين اشكال از فرمهاي مركب هستند كه تعداد محدودي از فرمهاي ساده را دربرميگيرند. در معماري ايران شاهد بسياري از نمونههاي پيچيدهتر اشكال مركب هستيم كه با استفاده از مجموعهاي كاملتري از فرمهاي ساده به همراه دالانها و حياطها ،اشكال پيچيدهتري از فرمهاي مركب را بوجود آوردهاند.در نمونههاي كه دررابطه با دالان و ايوان ذكر شد به انواعي از اين اشكال پيچيده اشاره گرديد. تحول و تكامل معماري ايران عملاً انواع بسيار متنوع و متفاوتي را از تركيب فرمهاي ساده و ايجاد فرمهاي مركب پيچيده كه از غنا و زيبايي بسياري برخودارند ارائه ميدارد. در اين بخش به ذكر نمونههايي كه ارائه شد بسنده كرده و نتايجي از اين فرايند تحول و تكامل را ارائه ميداريم.
برچسب : نویسنده : gatch بازدید : 511